نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات زنان امدادگر
«مدتی که گذشت به‌علت ازدحام مجروحان بخش زایمان تعطیل گشت وقتی تعداد مجروح‌ها زیاد می‌شه کف بیمارستان جای سوزن انداختن نداشت ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات «محبوبه ربانی‌ها» از زنان امدادگر استان قزوین در دوران هشت سال دفاع مقدس است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۶۱۵۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۹

برگی از خاطرات زنان امدادگر قزوین در دفاع مقدس؛
«به مقصد که رسیدیم گفتند دشمن در اندیمشک خیلی نزدیک است اینجا امنیت ندارد چرا خانم‌ها را این‌جا آورده‌اید؟. در همان حین ناگهان یک هلیکوپتر عراقی بالای سر ما ظاهر شد و چرخش بال‌هایش در گوش‌مان پیچید به وضوح می‌شد داخل آن را دید. رزمنده‌ها با دیدن سرنشینان آن، فریاد زدند او صدام است! او صدام است! ...» ادامه این خاطره از زبان «کبری چگینی» یکی از زنان امدادگر استان قزوین در دفاع مقدس را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۴۲۰۹۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۸

برگی از خاطرات انقلاب؛
«سال ۵۶ دایی ابوالفضل به جرم نوشتن شعار "مرگ‌بر شاه" بر روی دیواره آسانسور و فعالیت‌های ضد حکومتی دیگر دستگیر شد. خوشبختانه ساواک هر چه به دست و پای ما پیچید مدرک و سند خاصی علیه او به دست نیاورد ...» ادامه این خاطره از زبان «زهرا همافر»، امدادگر جبهه را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۴۰۰۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۷